۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبه

فراخواندن پیامبر (ص) قبایل عرب را به اسلام در موسم حج

محمدبن عمر واقدی از ایوب بن نعمان ، از پدرش ، از عبدالله بن کعب بن عمر
بن قتاده و از یزید بن رومان و جز ایشان دیگران هم برایم نقل کردند *
پیامبر (ص) سه سال اول نبوت خود در مکه پوشیده مردم را به اسلام دعوت می
فرمودوسپس در سال چهارم آشکارا شروع به دعوت فرمود وده سال در مکه این
کار را انجام داد ،وهر سال به هنگام حج به سراغ حاجیان می رفت و در بازار
عکاظ و ذالمجازومجنه آنها را دعوت می فرمود که از آن حضرت دفاع کنند و او
را در پناه خود گیرند تا بتواند رسالت الهی را تبلیغ کند و در عوض بهشت
برای ایشان باشد و هیچکس را نیافت که به دعوتش پاسخ مثبت بدهد و آن حضرت
را یاری کند .حتی پیامبر (ص) به سراغ یک یک افراد قبایل می رفت و می
فرمود :ای مردم لااله الاالله بگویید تا رستگار شوید ودر پناه آن بر عرب
حکومت کنید و غیر عرب هم برای شما خوار و زبون شوند و چون ایمان آورید
پادشاهان بهشت هم خواهید بود.در همین حال
ابولهب پشت سر رسول خدا حرکت میکرد و میگفت : از او اطاعت نکنید و که
از دین برگشته است و دروغ میگوید ، و آنها هم با زشت ترین کلمات پاسخ
پیامبر را میدادند و او را می آزردند و می گفتند خاندان و عشیره ات تو را
بهتر میشناسند که هیچ کس از تو پیروی نکرده و آنها با پیامبر بحث و جدال
میکردند و آن حضرت ایشان را به سوی خدا دعوت می فرمودند و عرض میکرد
پروردگارا اگر تو بخواهی آنان چنین نخواهند بود . از جمله قبایلی که
پیامبر برای دعوت پیش انها رفت و کوشید که خود را در پناه ایشان قرار دهد
، عبارت بودند از بنوعامر بن صعصعه ، محارب بن خصفه ، فزاره ، غسان ، مره
، حنیفه ، سلیم ، عبس، بنو نضر ، بنو ئکا ، کنده ، کلب ، حارث بن کعب ،
عذره ، حضارمه ، و هیچ کس از این قبائل دعوت آن حضرت را نپذیرفت.
کتاب طبقات-جلد اول-صفحه 202 – انتشارات فرهنگ و اندیشه 1374
این بخشی از تاریخ در زمان محمد ابن عبدالله بود که توسط کاتب واقدی
نوشته شده و مستند است و نگارش این تاریخ نامه در حدود صد تا صدوپنجاه
سال با وقوع حوادث در ان دوران فاصله داشته و دستمایه اکثر تاریخ ها
بوده .
برداشت های بنده از این صفحه از تاریخ به شرح زیر است :
نخست : اینکه سنت حج که مسلمین هر سال با تبلیغات فراوان انجام میدهند،
یکی از سنن قبایل عرب بوده و به هیچ وجه مختص مسلمین نیست و محمد برای
اینکه اعراب را با خود همراه کند چاره ای جز پذیرش بخش زیادی از سنن
اعراب را نداشته و چنانچه مشهور است زبان به ستایش بتهای انان نیز گشوده
و بعد از به قدرت رسیدن حاشا کرده و گفته که این ایات به تحریک شیطان
بوده است.
دوم : این برادران و خواهران پارسی زبان ما ( تازیانی که به پارسی تکلم
میکنند و مدعی ایرانی بودن هم میکنند) به این بخش از بیانات بنیان گذار
اسلام توجه کنند که این دین مبین برای برابری و مساوات بین مردم دنیا
نیومده و هدفش حکومت قریش بر عرب و خوار و زبون شدن دیگر ملل بوده و
اکنون که به نقشه اسلام نگاه کنید میتوان ذلت تمام ملل که اسلام اورده
اند رو دید بجز کشور عربستان که ان هم به لطف فروش نفت روزگار مالی خوبی
دارد.
سوم : اعراب قبل از اسلام به دیگر ادیان و گرایش های فکری احترام
میگذاشتند و بعد از اسلام شمشیر دو لبه تیز رو بر گردن دگر اندیشان
لغزاندند و این جزئی از دین آسمانی انان شد.
چهارم : اگر محمد به راستگویی و امانت داری معروف بود (محمد امین)، باید
هم قرشیان هم مردم مکه او را دروغ گو نمی گفتند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما کمک به ایجاد دموکراسی میکنه
همه با هم یک کشور با نظرات متفاوت و آزاد میسازیم