۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

سوالات کنکور: فیزیک مکانیک





1- در روز قدس، یک بسیجی به ارتفاع 2m، باتومی را به قطر 8cm بالای سرش می‏چرخاند و خیابان ولیعصر را 4 بار به سمت بالا و سه بار به سمت پایین با سرعت 4m/s می‏دود. به ترتیب الف) کار مفید بسیجی در این روز چقدر بوده؟ ب) بسیجی در این روز چند ساندیس مصرف کرده؟ ج) با فرض صفر بودن جرمِ سرِ بسیجی، او به چند نفر از دوستانش اشتباهاً حمله کرده؟
1) صفر، 50 ،10
2) صفر، 75، 25
3) 100-، 60، 30
4) 100-، 140، 45
2- یک وانت نیروی انتظامی با سرعت متوسط 10m/s از روی شخصی عبور کرده و بازمی‏گردد و دوباره و سه باره عبور می‏کند. با صرف نظر از اصطکاک، جریان باد و فریاد معترضین: به ترتیب الف) شتاب خودرو، ب) میزان جراحت شخص، ج) میزان خشم حکومت و د) حکم قضایی را صادر کنید.
1) 22m/s2، داغون، خیلی، شش ماه حبس تعزیری
2) 45m/s2، له شده، شدید، قصاص نفس
3) 21.5m/s2، نصف شده، قرمز، سنگسار
4) 57m/s2، بدجوری داغون، ددمناشه، تیرباران
3- فردی در روز عاشورا از بالای پل، به اندازه ‏ی 20 متر به پایین رها می‏شود. با فرض اینکه این فرد توسط عوامل لباس شخصی به پایین پرت نشده باشد، کار چه کسی می‏تواند باشد؟
1) خبرنگار بی.بی.سی
2) آرش حجازی
3) جریان باد
4) مامور شهرداری



 



















آیه ای در مورد فارسی وان

انا قطعنا الفارسي وان بالعلت الفساد السالوادور والمارجاريتا لكم المفلحون (همانا ما شبكه فارسي وان را به علت فساد سالوادور و مارگاريتا قطع نموديم،باشد كه شما رستگار شويد) سوره ي مباركه ي البارازيت آيه 1

دموکراسی رأی دادن نیست٬ رأی شمردن است

دموکراسی رأی دادن نیست٬ رأی شمردن است 

تام استوپارد
به قول یکی از دوستان ما ایرانی ها با گوشت و خونمون این جمله رو درک کردیم

۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

نامه خیلی محرمانه میرحسین موسوی به خامنه ای در سال 1367+دلایل استعفا





وبگاه انقلاب اسلامی به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی ابوالحسن بنی‌صدر نخستین رییس جمهور ایران اخیرا پس از آن‌که میرحسین موسوی تهدید به فاش کردن علت استعفای خود در سال 67 کرده بود اقدام به انتشار مجدد نامه خیلی محرمانه استعفای مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر وقت کرده است. لازم به یادآوری است که نامه آقای موسوی به آقای خامنه ای در مهر ماه سال ۱۳۶۷ (اکتبر ۱۹۸۸ در روزنامه انقلاب اسلامی در هجرت)در نشریه انقلاب اسلامی چاپ شده است.(این شماره نشریه پیوست شده است).

منبع: انقلاب اسلامی در هجرت


متن این نامه به شرح زیر است:

بسمه تعالی


مقام محترم ریاست جمهوری

برای آنکه دشمنان اسلام و کشور نتوانند سوء استفاده نمایند، اینجانب در استعفانامه خود که برای رسانه‌ها نیز ارسال گردیده است، دلایل را ذکر نکردم. با این نیت که ذکر آنها انشالله در آینده برای کشورمان و دولت‌های بعدی مفید باشد، بصورت خیلی خلاصه به بیان آنها می‌پردازم:

۱ ـ مسلوب الختیار شدن دولت در سیاست خارجی. امروز امور افغانستان و عراق و لبنان در دست جنابعالی است. نامه‌هائی به عنوان کشورهای مختلف نوشته می‌شود بی‌آنکه دولت از آنها خبری داشته باشد. (اینجانب به عنوان نخست وزیر از این نامه ها جز در موارد استثنائی و آنهم بطور اتفاقی بی‌خبرم).

نخست وزیر ژاپن برای ریاست محترم مجلس و ریاست محترم مجلس برای نخست وزیر ژاپن نامه می‌نویسد و اینجانب در یک مراسم عمومی و مردمی از این ماجرا و متن نامه با خبر می‌شود.

آقای لاریجانی در جایی می‌گوید از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته می‌شود و بنده بعنوان رئیس هیئت وزیران از این کانال‌ها اطلاعی ندارم.

همه جا صحبت از سیاست‌های خارجی دولت جمهوری اسلامی است. بدون آنکه دولت از این سیاست‌ها که در همه جای کشور و جهان بیان می‌شود، خبر داشته باشد.

۲ ـ عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت می‌گیرد. شما بهتر می‌دانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آنها برای کشور چقدر بوده است. بعد از آنکه هواپیمایی ربوده می‌شود، از آن باخبر می‌شویم. وقتی مسلسلی در یکی از خیابان‌های لبنان گشوده می‌شود و صدای آن در همه جا می‌پیچد، متوجه قضیه می‌شویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه می‌شوم. متاسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که این حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات می‌تواند هر لحظه و هر ساعت بنام دولت صورت گیرد.

۳ ـ تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت، از همان اول ضایعه آفرین بوده  و ادامه آن در شرایط نوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متاسفانه این مشکل و مشکل وزرای مشاور، علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت، به تاخیر افکنده شده و حل نگردیده است هر چند که به هرحال حق شورای تشخیص مصلحت است و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم.

۴ ـ تجزیه اقتدار مشروع و قانونی دولت و مسئولیت دولت و وزرا توسط شوراهای گوناگون.

۵ ـ عدم قدرت اینجانب به پاسخگویی در مقابل اعضا هیات دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد کارهائی که بدون اطلاع دولت، ولی بنام دولت، صورت می‌گیرد.

۶ ـ در خاتمه لازم می‌دانم بار دیگر یادآور شوم که این استعفا، العیاذ بالله، بمعنای قهر اینجانب از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولین انقلابی آن نیست که اگر هم بود، با توجه به عظمت انقلاب و ناچیزی اینجانب، یقینا نمی‌توانست هیچ تاثیری در روند رشد و توسعه انقلاب اسلامی داشته باشد. این استعفا دلیل ناتوانی اینجانب برای کار به‌دلیل همین ناتوانی است و درست بدلیل همین ناتوانی است که اینجانب مسئولیت را از خود ساقط می‌بینم.

میرحسین موسوی

۱۴ شهریور ۱۳۶۷


علت انتشار مجدد نامه:


آقای بنی صدر در مصاحبه دو روز پیش با بخش فارسی رادیو فردا به این نامه اشاره کرد و بعد از آن به درخواست هموطنان داخل کشور برای آگاهی از مفاد این نامه بار دیگر آنرا منتشر کردند.

فایل صوتی مصاحبه:
http://www.4shared.com/audio/rubboLJo/Banisadr89-5-5.html

ایشان می گوید که در باب استعفایش سخنها دارد که بگوید که وقتی نخست وزیر بوده استعفا هم داده و این استعفا را آقای خمینی نپذیرفته. در واقع در همان زمان نامه ی ایشان در خارج کشور انتشار پیدا کرد و این مردم داخل کشور هستند که اطلاع ندارند و معلوم شد به اینکه ایشان می گوید یک ارتباطاتی با آمریکا وجود دارد. آن طور که یادم است مثل اینکه گفته بود 5 کانال از 5 مجرا با آمریکا ارتباط برقرار است و ایشان که نخست وزیر است از هیچ کدام خبر ندارد. از ماجرای ایران گیت و آن افتضاح.

 خوب ایران گیت را هم می دانید ربط مستقیم داشته با جنگی که 8 سال ادامه یافت و وزیر دفاع انگلستان(آلن کلارک) در زمان خانم تاچر درباره آن گفت:

 این جنگ در سود انگلستان و غرب بود و اسباب ایجاد و ادامه اش را فراهم کرده اند.
 


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

توضیح درباره این بخش نامه

آقای لاریجانی در جایی می‌گوید از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته می‌شود و بنده بعنوان رئیس هیئت وزیران از این کانال‌ها اطلاعی ندارم.

اشاره به خیانت و رسوایی به نام ایران گیت دارد که در طی این خیانت 105 میلیارد دلار در زمان جنگ هشت ساله گم شده است(توسط مهندس سحابی در مجلس افشا شد). و البته به زد و بند محرمانه حزب جمهوری اسلامی با حزب جمهوریخواه آمریکا بر سر گروگانها یا همان اکتبر سورپرایز.

این دو موضوع در غرب سالها است که تحقیق می شود و حتی وزیر دفاع انگلستان آلن کلارک بخاطر فروش مخفیانه اسلحه به ایران در دادگاه محاکمه شد. اکتبر سورپرایز که نتیجه آن :

ادامه جنگ+بسته شدن حسابهای ایران در غرب به علت گروگانگیری+کودتای خرداد 1360+روی کار آوردن ریگان

بود نیز سالها است توسط روبرت پاری افشا می گردد ولی از جمع ایرانیان فقط ابوالحسن بنی صدر است که 30 سال در افشای این خیانتها که باعث تباه شدن نسلی در جنگ  و وارد شدن 1000 میلیارد دلار به ایران شد می کوشد. به کتابهای زیر برای مطالعه این تحقیقها بکوشید:

حيله يا خيانت سر اكتبر سورپرايز
گروگانگيري
تحقيقها و يافته های جديد پيرامون «اکتبر سورپرايز» و «ايران گيت» ترجمه ابوالحسن بنی صدر

کلیه کتابهای ایشان در آدرس زیر است:
http://mediafire.com/banisadr

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

استعفانامه موسوی احتمالا از دفتر خمینی لو رفته است / گفتگوی دیشب دویچه وله با ابوالحسن بنی صدر


سند محرمانه‌ای از سوی ابوالحسن بنی‌صدر منتشر شده که در آن میرحسین موسوی شش دلیل برای استعفا از مقام نخست وزیری مطرح کرده است. ابوالحسن بنی‌صدر درباره این‌که این سند چه طور به دست او رسیده و محتوای این سند توضیح می‌دهد.

 

دویچه وله: آقای بنی‌صدر این سند چطور به دست شما رسید؟

ابوالحسن بنی‌صدر: اولاً این سند در سال شصت و هفت در ایران منتشر نشد، در خارج از ایران منتشر شد. این که چگونه به دست ما رسید، آن زمان هم بر ما معلوم نبود. ما حدس زدیم که این سند را دفتر آقای خمینی لو داده است. به علت این‌که این شش دلیل را گردن متصدیانی که طرف صحبت آقای موسوی هستند در این نامه بیندازد. حالا یا در آنجا کسی بوده که با ما روی موافق داشته و این نامه را به خارج از کشور و به دست ما رسانده، یا احمد خمینی مصلحت دیده که از طریق انتشار این نامه در خارج از کشور تسویه‌‌حسابی با این آقایان بکند و این آقایان را سر جایشان بنشاند.

 

دویچه وله: تحلیل شما از استعفانامه آقای موسوی از مقام نخست‌وزیری چیست؟

آقای موسوی در آن زمان به آن شرایط اعتراض کرده است. به پیامدهایی که این شیوه اداره‌ کشور داشته است اعتراض کرده است. شما یک هیات وزیران و نخست‌وزیر را تصور کنید که مشغول تدارک نیازهای جنگ‌ هستند و از این‌که جنگ چگونه جریان دارد اطلاعی ندارند. در واقع این نامه بسیار بسیار گویاست. نه تنها گویای وضعیت آن روز ایران است، بلکه گویای وضعیت امروز ایران است. همین الان هم وضعیت همین طور است، همین الان هم کارهایی انجام می‌شود که آقای رئیس جمهور اطلاع ندارد. کارهایی رئیس‌جمهور انجام می‌دهد که وزرا از آن اطلاع ندارند. کارهایی هست که آقای رئیس مجلس انجام می‌دهد و این یکی خبر ندارد. آن‌ یکی کاری می‌کند و این یکی از آن خبر ندارد. این حالت هرج و مرج در رژیم ایران یک حالت عمومی است.

مثلا آقای محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در زمان جنگ، صورتحساب می‌فرستاده برای حکومت که این مقدار پول بدهید چون ما این قدر اسلحه خریده‌ایم. حکومت هم حق نداشته رسیدگی کند ببیند اصلا اسلحه‌ای خریده یا نخریده است. به این ترتیب بود که صد میلیارد دلار گم شد. آقای مهندس سحابی در آن زمان محاسبه کرده بودند، در دوران هشت ساله‌ی جنگ صد میلیارد گم شده است. بعدا در مجلس به صحبت او رسیدگی کردند و گفتند صد و پنج میلیارد گم شده است. گمشده یعنی چه؟ یعنی هزینه‌هایی بوده که انجام می‌گرفته اما حکومت از آن‌ها اطلاع نداشته است.

دویچه وله: درباره دلایلی که میرحسین موسوی در این استعفانامه مطرح کرده چه فکر می‌کنید؟

اگر به دلایل استعفای میرحسین موسوی در این استعفانامه نگاه کنید، می‌بینید که یکی‌اش، رابطه با آمریکا از پنج کانال مختلف است. ارتباط با آمریکایی که گویا شیطان بزرگ است، آن هم نه از یک مجرا بلکه از پنج مجرا. بنابراین رژیمی که سی سال است آمریکا را در سیاست داخلی و خارجی شیطان بزرگ می‌داند، از پنج مجرا با همین شیطان بزرگ ارتباط وجود دارد و آقای نخست‌وزیر در جریان ماجرا نیست. دلیل دوم ترور است. این که ترور، امری دولتی شده بود. نه از جنس تروری که گروه‌های خودسر انجام می‌دهند. بنا بر این نامه، در دولت، ترور سازمان یافته وجود داشته، منتهی دولتی که نخست‌وزیر آن از این اتفاقات خبر ندارد.

نخست‌وزیر و وزیران از مهم‌ترین مسائل همچون جنگ، سیاست خارجی، تروریسم، حتی بودجه و سیاست بانکی بی‌اطلاع بوده‌اند. مثلاً در این نامه آمده است، رئیس مجلس با نخست‌وزیر ژاپن نامه‌نگاری و روابط دیپلماتیک برقرار می‌کرده در حالی که حکومت از آن خبر نداشته است. هیات مک‌فارلین به ایران آمده، نخست وزیر از آن خبر ندارد.

 

دویچه وله: فکر می‌کنید دلایل این هرج و مرج چیست؟

یک مقامی صاحب اختیارات مطلقه است در حالی که این اختیارات مطلقه را هر عضو این رژیم هم می‌تواند به‌کار ببرد و به‌کار هم می‌برد و هرج و مرج به‌وجود می‌آید. یکی از بزرگترین دلایل نادرستی ولایت مطلقه‌ فقیه همین است. این‌که اختیاری مطلق است که خود آقای فقیه نمی‌تواند آن را به‌کار ببرد، برای این که امکانش را ندارد و در این دولتی که الان حدود پنج میلیون کارمند دارد، هرکدام از این‌ها می‌توانند این اختیارات ولایت مطلقه را به‌کار ببرند.

این حالت هرج و مرج، ویژگی همه‌استبدادها است اما نه به این شدت. در زمان شاه هم کارهای بسیاری بود که شاه انجام می‌داد، وزیر خارجه اطلاع نداشت. یا افراد زیردست او انجام می‌دادند، خود شاه اطلاع پیدا نمی‌کرد. این مسائل پیش می‌آید. خاصیت استبداد همین است اما این اندازه از هرج و مرج خیلی خیلی کمیاب است و این از ماهیت ولایت مطلقه‌ فقیه ناشی می‌شود.

مصاحبه‌گر: حسین کرمانی
تحریریه: بهمن مهرداد






__._,_.___

Attachment(s) from ahle iran

4 of 4 Photo(s)


۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

با ساخت یک اکانت در Gmail، صاحب 1000 آدرس ایمیل شوید!!


http://www.dl.foxworld.ir/foxworld/picture/uploads/1349176065.jpg

گوگل قابلیت بسیار جالبی را در درون Gmail قرار داده است که تقریبأ 99% کاربران از آن بی خبرند! با استفاده از این قابلیت شما با ثبت نام در Gmail و ثبت یک آدرس ایمیل در واقع دارای بی نهایت آدرس ایمیل خواهید بود! این موضوع شما را از ثبت نام های بی مورد جهت استفاده از ایمیل جدید کاملأ بی نیاز میکند چرا که شما میتوانید از یک حساب ایمیل خود در Gmail برای عضویت متعدد در یک سایت خاص استفاده کنید. اگر از Gmail استفاده میکنید این قابلیت بسیار به کمک شما خواهد آمد.

به عنوان مثال فرض کنید در سایتی ثبت نام کرده اید که به شما یک سرویس رایگان اهدا میکند.
برای ثبت نام نیز نیاز به ثبت آدرس ایمیل خود دارید.
طبعأ با یکبار ثبت ایمیل ، مجدد مجاز به استفاده از همان آدرس ایمیل نخواهید بود. در نتیجه برای استفاده مجدد از آن سرویس بایستی یک ایمیل جدید برای خود ثبت کنید.  
اما دیگر نیازی به این کار نیست!
طریقه کار را با یک مثال معرفی خواهیم کرد.
فرض کنید آدرس ایمیل شما در جی میل ، foxworld@gmail.com باشد. این آدرس ، آدرس اصلی ایمیل شما خواهد بود. اما آدرس mailto:foxworld@gmail.com نیز آدرس فرعی ایمیل شماست! همچنین foxworld.ir@gmail.com و...
حتمأ متوجه موضوع شدید ، در جی میل "نقطه" ها باعث عوض شدن آدرس ایمیل اصلی نخواهد شد. بدین شکل که اگر فردی آدرس ایمیل شما را با نقطه هایی در میان آن نیز وارد کند ایمیل ارسالی به دست شما میرسد.
این موضوع روی آدرسی با چند نقطه نیز صدق میکند، یعنی ایمیل های ارسالی به f..o..x..w..o..r..l..d@gmail.com نیز به foxworld@gmail.com خواهد رسید. همچنین آدرسی مشابهf.......o.......x.......w......o.......r.......l.......d@gmail.com  .
دقت کنید همان طور که ذکر شد به وسیله این کار میتوانید در سایت های مختلف با همان ایمیل خود و کپی های آن عضو شوید ، با این اطمینان که ایمیل های ارسالی توسط آن سایت به شما می رسد.
به وسیله این روش شما نمی توانید توسط آدرس ایمیل های جعلی خود مستقیمأ در جی میل Login کنید. بلکه این کار تنها توسط آدرس اصلی ثبت شده به عنوان جی میل شما امکان پذیر است.


x

 

ط

 

 



P Save a tree. Don't print this e-mail unless it's really necessary

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

سند جهنم ....


 




در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:قیمت جهنم چقدره؟کشیش تعجب کرد و ...گفت: جهنم؟!مرد دانا گفت: بله جهنم.کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی دهم.


این شخص مارتین لوتر بود که با این حرکت، نه تنها ضربه ای به کسب و کار کلیسا زد، بلکه با پذیرش مشقات فراوان، خود را برای اینکه مردم را از گمراهی رها سازد، آماده کرد .



 
 

۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

صحبت های بنی صدر

http://www.khodnevis.org/index.php?news=7897

لینک دانلود برنامه های پارازیت 13

http://www.4shared.com/get/QU6_yNfX/Parazit_13_July_23.html

عکس - طنز: قبل و بعد از زندان بعضي ها









 

عکس - طنز: قبل و بعد از زندان بعضی ها


نکته مهم: با توجه به فیلتر شدن اکثر سایتهای اطلاع رسانی، لطفاً این ایمیل را به دیگران نیز فوروارد کنید. قبل از ارسال کلیه ایمیلهای قبلی را پاک کنید.

 

همه تصاویر به غیر از تصویر آخر ، مربوط به مقایسه قبل و بعد از زندان در جمهوری اسلامی ایران ایران است. تصویر آخر با بقیه فرق دارد. این تصویر، شهرام امیری را در قبل و بعد از زندانی شدن در آمریکا را نشان می دهد.

 

 

میان ماه من با ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است.

 

 

403134.jpg

 

1627924.jpg

 

2356268.jpg

 

5840288.jpg

 

7797454.jpg

 

7911349.jpg

 

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

< /b>

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

3994318.jpg





ای کاش این شعرارزشمند فردوسی ازکتابهای درسی ماحذف نشده بود

-----

 

http://photos-g.ak.fbcdn.net/hphotos-ak-ash1/hs258.ash1/18555_101217316574739_100000594135724_29838_1134187_n.jpg

 

 

 

 

 

 

 





۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

پخش ونصب عکسهای استاد شجریان در بعضی مناطق تهران به صورت زیرکانه

عده ای به بهانه فروش آثار استاد شجریان عکس های وی را به صورت گسترده ای در سطح شهر تهران به دیوار ها و پست برق در معابر نسب کرده اند

۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

احترام به عقاید یعنی (چیزی نگو خودمون هم میدونیم ولی جرات گفتن نداری)

یکی میگفت : ازدواج سنت پیغمبره
یعنی
خود پیغمبر حرامزاده بوده
پدر و مادرش هم زنا میکردند
یا نه شاید 
گرفتن زن به تعداد زیاد از پیغمبر مد شده (زن باره گی)  من بهش گفتم 
محمد (ص) برای اینکه زن بیوه زیاد نشه با اون ها ازدواج میکردند تا فساد زیاد نشه
جواب داد 
خوب محمد که به فکر از بین بردن فساد تو جامعه بود چرا با دختر 6 یا 7 ساله ازدواج کرد؟
و ادامه داد : محمد تو جوانی با خدیجه همبستر شد که اون 40 سالش بود و بعد برای تلافی با یه دختر بچه همبستر شد تا عقده ها رو خالی کنه
گفتم راستی او دختر کی بود ؟
گفت عایشه دختر ابوبکر
گفتم کفر نگو الان سنگ میشی
گفت محمد این کار رو کرد رسول الله شد من اگه ازش حرف بزنم سنگ نمیشم میشم کسی که به عقاید دیگران احترام نمیزاره
و من دوستیم رو با اون کسی که به جهل احترام نمیزاره قطع کردم

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

ایا با کشتن یک نفر (حتی به نظر مسلمین کافران) میتوان به بهشت رفت؟

نمیدنید چه حس بدی دارم وقتی میشنوم که افرادی مومن به اسلام یا هر دین دیگه ای برای رفتن به بهشت ادم میکشند
و همیشه از خودم میپرسم این حماقت ما کی تموم میشه؟
بشریت چقدر باید کشته بده تا مومنین بدون بهشتی وجود نداره جز همین زمینی که ما در اون زندگی می کنیم.
اگه خدای داد رسی بود باید تو جنگ جهانی و حمله مغول به ایران حتما باید به داد مردم دنیا میرسید و اگه نرسید دیگه نمیرسه.
و چرا باید اینقدر متعصب باشیم به دینمون که حتی نمی تونیم با خدا به زبان پارسی سخن بگیم؟
چرا تا از این جنایات تازیان حرفی به میان میاد فکر میکنیم که گوینده از خط قرمز گذشته و حتی برای گوش کردن حرف ها و مشاهده مستندات تاریخی کور و کر میشیم؟
تا کی میشه به اسلام ناب محمدی فکر کرد و ادم کشت؟
من یک سوال همیشه تو ذهنم هست که به هیچ جوابی نرسیدم و اون رو از تمام دوستانی که به محمد و دینش احترام میگذارند دوباره میپرسم
ایا با کشتن یک نفر (حتی به نظر مسلمین کافران) میتوان به بهشت رفت؟

لینک دانلود برنامه های پارازیت

Parazit2.4shared.com

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

اگر فارسي وان رو قطع کنند،مامان من يک تنه انقلاب ميکنه

ازادی 

دست به دست هم دهیم به مهر دولت رو زمین گیر کنیم

دوستان این پیشنهاد خاطرتون هست؟

ایا الان موقع مناسبی برای فعالیت دوباره روی این پیشنهاد نیست؟
الان که برق کشور هم مشکل داره و دولت گرفتاره و اتحادمون بیشتر شده
بازاریان هم چوب با مردم نبودن رو خوردند
وقتشه دست به دست هم دهیم به مهر دولت رو زمین گیر کنیم



http://balatarin.com/permlink/2009/6/27/1637361

    اخلال در برق کشور"""""

پیشنهاد یک فارغ التحصیل رشتهٔ برق: من در رشتهٔ برق تحصیل کردم و میدونم اگه فقط ۵۰۰۰۰۰ نفر در تهران همزمان سر ۱ ساعت خاصی مثلا شنبه ۶ تیر ساعت ۷ شب اتوهاشون رو روشن کنند کلی سیسیم برق تهران رو تو دردسر میندازه. اینطوری نه خون کسی ریخته میشه و نه کسی آسیب میبینه پیشنهاد ما: جمعه همه با هم سر ساعت 12 که همزمان با نطق آقا هم هست همه در سراسر ایران حداقل یک وسیله برقی پرقدرت مثل اتو یا جارو برقی روشن کنیم.""""

فرق علم و دین چیست؟


فرق علم و دین چیست؟
مقدمه

«علم دین را تایید می کند»، «دین از علم سخن می گوید»، «علم و دین با هم تضادی ندارند»، «علم و دین یک ریشه دارند».
این جمله ها را بارها شنیده ایم. بسیارند کسانیکه چه از روی نا آگاهی و چه از روی قصد و غرض تلاش دارند این گزاره ها را در بین مردمان جا بیاندازند و چه خوب هم جا انداخته اند. نا آگاهی مردم سبب شده است دین را در حد علم و حقایق علمی بدانند و علم را ناقص، ناکافی و محدود. غافل از اینکه اصولن بدانند تعریف علم چیست! در نوشتار پیش رو سعی میکنم علم، فلسفه علم، تفاوت آن با دین، حقایق دینی در برابر حقایق علمی و مطالبی از این دست را توضیح دهم.


تعریف علم

Science در زبان فارسی برابر خوبی ندارد. گرچه شاید بتوان «دانش» را برابر این واژه دانست، ولی آنچه که در فارسی امروز به جای این لغت بکار میرود «علم» است که البته خود این لغت عربی است و مانند اکثر لغات عربی دارای چند معنی است. ولی در این نوشتار، منظور از علم یا دانش، همان برابر انگلیسی ساینس است.


تعریف علم البته در همه جا کاملن شبیه به هم نیست ولی آنچه که به طور کل می توان درباره علم گفت اینست که «علم، آگاهی یا داده ای است که به طور سیستماتیک و ساختارمند درباره جهان فیزیکی پیرامون و پدیده های مرتبط با آن تولید یا کشف شده است» (1). همانطور که در تعریف هم آمد این تولید دانش و علم دارای سیستم یا نظام و ساختار است و به هر شکلی پدید نمی آید. این ساختار چیزی است به نام روش علمی (یا متد علمی) که چارچوبی است برای تولید دانش.


توضیح ماهیت علم و تحقیقات علمی، پروسه تحقیقات، الگوی استدلالات، روش های محاسباتی و ارائه رئوس و ابزارهای مورد استفاده در تحقیقات بر دوش «فلسفه علم» است که شاخه ای پر محتوا از فلسفه را می سازد. (2)


Scientific method - روش علمی


روش علمی زیربنای تولید دانش است. هر آگاهی، دانش و داده ای که از این روش پیروی کرده باشد ارزش علمی دارد. به طور خلاصه مراحل روش علمی چنین است:
  1. پرسشی مطرح می شود.
  2. تحقیقات درباره آن انجام می شود.
  3. فرضیه ای آزمون پذیر و سازگار با تحقیقات تولید می شود.
  4. فرضیه تولید شده مورد آزمون قرار می گیرد.
  5. نتایج آزمون مورد بررسی قرار می گیرد.
  6. اگر نتایج درست باشد اعلام می شود و در غیر اینصورت بازگشت به مرحله .2
در مرحله نخست، با دیدن یک پدیده در طبیعت و یا از جانب سایر فرضیات و نظریات، یک پرسش مطرح می شود که رسیدن به پاسخ آن، هدف محقق است. سپس او در مرحله بعدی به جمع آوری مشاهدات، تحقیقات، نظریه های مرتبط و ... می پردازد. پس از آن، با بررسی این شواهد، یک نظریه ابتدایی تولید می کند که این نظریه باید دارای یک ویژگی خیلی مشخص و مهم باشد که آن «آزمون پذیر بودن» است (این آزمون پذیری را در یاد داشته باشید تا بعدن بیشتر درباره آن صحبت کنیم). در مراحل بعدی، محقق باید نتایج آزمون را با مشاهده ای که در مرحله اول سبب طرح پرسش شده بود مطابقت دهد تا ببیند آیا این فرضیه، آن پرسش را پاسخ می دهد یا خیر؟ اگر بله، پاسخ به دست آمده است البته نه پاسخ نهایی (در ادامه توضیح داده خواهد شد) و اگر نه دوباره مراحل از پله دوم تکرار خواهند شد.


علم پویاست

گزاره های علمی پویا هستند. به این معنی که یک گزاره علمی، پس از آنکه از تمام مراحل روش علمی عبور کرد و در پایان، یک نظریه آزمون پذیر تولید کرد، باز هم از گزند تغییر و تحول در امان نیست! یک نظریه علمی، همواره در حال آزمایش شدن است. فرض کنید درباره چرایی یک پدیده مثلن علت افتادن سیب به زمین نظریه ای ایجاد شود. آن نظریه توضیحی از این پدیده بدهد و پاسخی برای آن داشته باشد و در آزمون هم موفق باشد. ولی دنیا که به آخر نرسیده تا آزمون ها هم به آخر برسند! بله آزمون ها مرتب در حال انجام شدن هستند. روزانه میلیون ها سیب و شی مانند سیب به زمین می افتد، از یک خودکار گرفته تا یک سنگ آسمانی. پس این یک آزمون همیشگی برای فرضیه است. هربار که فرضیه مورد نظر از آزمون سربلند بیرون بیاید، قوی تر و قابل اعتمادتر خواهد شد. ممکن هم هست که در برخی از این آزمون ها شکست بخورد و نتواند پدیده مشابهی را به خوبی تشریح کند، آنگاه به دست متخصصان پیرایش می شود و مورد بازنگری قرار می گیرد و احتمالن فرضیه ای جدید یا با کمی تغییر تولید می شود.


البته یک دلیل دیگر اینکه ممکن است فرضیه ای به دست فراموشی سپرده شود اینست که یک فرضیه جدیدتر خلق شود که پدیده مورد نظر را «بهتر» بتواند توصیف کند. اما بهتر از چه نظر؟ از این نظر که با توضیحات و وابستگی های کمتری بتواند چیزی را توضیح دهد. مثلن اگر دو نظریه درباره افزایش حجم یخ در دمای 0 تا منفی 4 درجه باشد که یکی بگوید علت این افزایش حجم ایجاد پیوند هیدورژنی کامل در هر مولکول آب است و دیگری بگوید علت آن، ایجاد همین پیوند هیدروژنی کامل در مولکول آب و اراده خداوند است، آن نظریه که با توضیحات کمتری این را تعریف کرده است مورد قبول است. این اصل به نام «تیغ اوکام» معروف است.


خلاصه اینکه هیچ علمی، صد در صدی و همیشگی نیست. نظریه تا جایی که بتواند به پرسش ها پاسخ دهد معتبر است و به محض اینکه در جایی گیر کند، دچار تغییر خواهد شد. البته در این میان باید تذکر داد که بین نظریه و حقیقت در علم فرق است. نظریه یا تئوری، توضیحی از یک پدیده است که تا به حال موفق بوده است. حقیقت علمی یا فکت علمی واقعیتی است در جهان پیرامون که آنقدر شواهد و اسناد درباره درستی آن وجود دارد که تبدیل به حقیقت شده است. مثلن، گردش زمین به دور خورشید یک فکت علمی است و کمتر کسی که دارای عقل سالمی باشد آن را رد می کند. ولی چگونگی و مکانیزم آن یک نظریه است. روزی نیوتون با نظریه گرانش آن را توضیح داد، امروز نظریه نسبیت عام آن را بهتر از نیوتون توضیح می دهد.


پس برای توضیح یک فکت علمی مانند گردش سیارات، در طول تاریخ نظریاتی بوده است. از زمان ارسطو که گمان می رفت زمین سطحی صاف دارد و مرگز جهان است تا به امروز که نظریه نسبیت عام را داریم. تمام اینها یک چیز را توصیف می کنند. همواره مورد پیرایش و بازنگری قرار گرفته اند و هم اکنون هم خود نسبیت عام در جایگاه یک نظریه باید منتظر این باشد که روزی در چالشی گرفتار شود و از اعتبار بیافتد! شاید تعجب کرده باشید ولی این ماهیت و فلسفه علم است.


فرق علم و دین


برخلاف علم، دین گزاره هایی تولید می کند که در طول تاریخ و زندگی بشر ایستا و بی تغییرند. یک جهت اختلاف علم با دین این است. مثلن روزه گرفتن در 30 روز متوالی برای همه ابناء بشر و در همه سنین یک گزاره دستوری دین است. این گزاره هرگز دچار تغییر نمی شود و همواره همین خواهد بود. ربطی ندارد شما چه آزمایشاتی می کنید. آیا یک خانم 60 کیلویی با یک آقای 100 کیلویی باید از همین یک نوع رژیم غذایی پیروی کنند؟ آیا تاثیرات بیولوژیکی روزه بر نوجوانان در حال رشد مفید است؟ آیا آب نخوردن در گرمای تابستان ضرر ندارد؟ آیا... . به کسی ربطی ندارد. هر چقدر مشاهدات و اسناد هم که جمع کرده باشید، این گزاره تغییر نخواهد کرد. چرا که اگر بنا باشد بشر در تعریف و تغییر این گزاره ها دست داشته باشد که دیگر دین نیست! فلاسفه دینی معتقدند دین از سوی مرجعی بلند مرتبه و فرا انسانی که به بد و خوب انسان آگاه است نازل شده است. علامه طباطبایی در تعریف دین می گوید: «دین عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقاید و انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است».(3)

دیدید که دین از سوی خدا نازل شده است و او به امور آدمی آگاه است. پس من و شما و دانشمندان و نخبگان نمی توانیم در دستورات دین دست ببریم و آنها را دچار تغییر کنیم. حال آنکه این دقیقن بر خلاف علم است. علم از سوی هیچ مرجعی صادر نشده است و خودش ضامن خودش است. پویا و فعال است و در طول زمان دچار تغییر می شود. البته این تغییر به سوی بهتر شدن است.

بارها افرادی گفته اند که علم قابل اتکا نیست چون در طول تاریخ تغییر می کند. ولی اتفاقن این همان نقطه اتکای علم است. چرا که با این ویژگی، علم همواره به روز است و می تواند مرجعی برای بشر باشد. بر خلاف دین که یکبار برای همیشه یک دستور صادر می کند و هرگز هم تغییر نمی کند.

یک تفاوت دیگر علم با دین در این است که همانطور که گفته شد، گزاره های علمی از «روش علمی» پیروی می کنند و تولید می شوند. یکی از ویژگی های تولیدات این روش، آزمون پذیر بودن آنهاست. اگر به خاطر داشته باشید، در چند بند بالاتر گفتم که در این باره سخن خواهیم گفت. این همان چالش دین است. بسیاری از گزاره های دینی اصلن قابل آزمایش نیستند. بنابر این از روش علمی پیروی نمی کنند. مثلن دین می گوید خدا وجود دارد! آیا کسی هست که بتواند این گزاره را آزمایش کند؟ یا مثلن می گوید روح و زندگی جاویدان حقیقت است. آیا می شود کسی را کشت و سپس زنده کرد تا از این موضوع سخن بگوید؟ (حتمن به ذهنتان رسیده است که برخی دارای تجربه نزدیک به مرگ بوده اند و زندگی پس از مرگ را تجربه کرده اند. البته این مطلب یک نوشتار مفصل را می طلبد که امیدوارم در آینده بتوانم آن را تهیه کنم ولی همینقدر بدانید که همه این ادعاها تاکنون پوچ و بی اساس بوده اند و یا سند درستی نداشته اند). فراتر از آن و به فرض شدنی بودن این آزمون، آیا ادعای بی مدرک آزمایش شونده، یک یافته علمی است؟

در واقع باید گفت، علت ایستایی دین در برخی موارد بر می گردد به همین آزمون ناپذیری. یعنی تا چیزی آزمایش نشود، طبیعتن نقاط ضعفش هم برملا نمی شود تا مورد بازنگری قرار بگیرد. اگر چه در بسیاری موارد هم با وجود آزمون پذیری، دلایل غیر قابل دسترسی در آن مورد ذکر می شود. مثلن درباره روزه، با وجود تحقیقات طبی و علمی که تاکید بر ردّ این رژیم غذایی دارند، ولی دلایل خنده داری همچون لطافت روح، شادی روحانی، ثواب اخروی و ... از سوی باورمندان ارائه می شود.

جمع بندی

چیستی علم به طور خلاصه گفته شد. روش تهیه علم هم به طور مختصر ذکر شد. همینطور ماهیت دین و فرق این دو. آخرین نکاتی که مایلم تذکر دهم اینست که به خاطر داشته باشید هر نظر و تئوری که از روش علمی پیروی نکرده باشد، علمی نیست و ارزش آکادمیک ندارد. البته شاید به درد حوزه های علمیه بخورد! مانند ادعاهایی که درباره تاثیر صوت بر مولکول های آب گفته می شود (ناباور عزیز در اینجا یک مطلب جالب در این زمینه دارد). در واقع این قبیل ادعاها «شبه علم» هستند نه علم.

همانطور که در تعریف علم گفته شد، حوزه تحقیق و بررسی علم، دنیای فیزیکی پیرامون است نه چیز دیگر. مثلن اگر کسی مدعی شد که بوسیله علم وجود روح ثابت شده است، به سخن آن اعتنایی نکنید. کمتر کسی که خبری از علم و دانش داشته باشد اینگونه سخنان را می زند، مگر اینکه منظوری داشته باشد. پس اگر ادعاهای ماوراء طبیعی در علم وارد شود، آن مبحث دیگر ارزش علمی ندارد. در هیچ کتاب دانشیک و علمی نمی بینید که از خدا و جن و ارواح سخن رفته باشد. هیچ کتابی نمی گوید زمین کروی است و به دور خورشید می گردد چرا که خدا خواسته است. البته به شرط آنکه آن کتاب در مجامع معتبر علمی و نه در بلاد اسلامی و زیر دست دکتر نماها و استاد نماهای آنان نوشته شده باشد.

دست آخر اینکه علم اگر در مورد پدیده ای اطلاعات کافی ندارد، می گوید فعلن آن را نمی دانم ولی تلاش می کنم بدانم. علم به نادانی خود داناست. بر خلاف دین که از نادانی های بشر سوء استفاده کرده است و آن ها را به نفع خود مصادره کرده است و به همین نادانی خود هم دانا نیست و به اصطلاح در جهل مرکب گرفتار است.

در پایان، یک تارنگار جالب و خواندنی درباره نظریه فرگشت (تکامل) معرفی می کنم. این تارنگار درباره فرگشت مطالب زیبا و جالبی دارد و این فکت و تئوری را به طور جذابی توضیح داده است. خواندن آن را از دست ندهید. آدرس آن:


۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

شعری از غاده السمان شاعری توانا از سوریه


اگر به خانه ی من آمدی 

برایم مداد بیاور مداد سیاه 

میخواهم روی چهرهام خط بکشم 

تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم 

یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم! 

یک مداد پاک کن بده برای محو لبها 

نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند! 

یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم 

شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا! 

یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد 

و بیواسطه روسری کمی بیاندیشم! 

نخ و سوزن هم بده، برای زبانم 

میخواهم ... بدوزمش به سق 

... اینگونه فریادم بی صداتر است! 

قیچی یادت نرود، 

میخواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم! 

پودر رختشویی هم لازم دارم 

برای شستشوی مغزی! 

مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند 

تا آرمانهایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت. 

میدانی که؟ باید واقعبین بود ! 

صداخفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر! 

میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب، 

برچسب فاحشه میزنندم 

بغضم را در گلو خفه کنم! 

یک کپی از هویتم را هم میخواهم 

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد، 

فحش و تحقیر تقدیمم میکنند، 

به یاد بیاورم که کیستم! 

ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی میفروختند 

برایم بخر ... تا در غذا بریزم 

ترجیح میدهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم ! 

سر آخر اگر پولی برایت ماند 

برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند، 

بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم: 

من یک انسانم 

من هنوز یک انسانم 

من هر روز یک انسانم!