من نمي دانم چگونه مي توانيد اين را هضم کنيد و اسلام را متمدن بشناسيد.
اگر اسلام را يک مکتب باستاني که مربوط به 1500 سال پيش است و متعلق به قبايل غير متمدن بخش بسيار کوچکي از عربستان بدانيم قابل پذيرش است و منطقي هم هست.
ولي اگر آنرا از طرف خدا بدانيم قابل پذيرش نيست چون
اولا احکام آن شکل خيلي ساده و تغيير يافته همان رسوم قبايل بخشي از عربستان است تاکيد مي کنم بخشي از عربستان چون همان زمان قبايلي بودند که کارشان کشاورزي و صنعت گري بوده در حالي که جايي که اسلام ظهور کرده جايي بوده که راهزنها در آنجا بيشتر بودند تا صنعتگران.
و قوانين فعلي اسلام شکل اندکي بهبود يافته احکام پست ترين قبايل عرب است به عنوان مثال خمس که يکي از احکام اسلام است در قبايل عرب وجود داشته ولي در آن زمان يک چهارم غنايمي که از جنگها مي بردند را به رئيس قبيله تقسيم مي کردند ولي در اسلام مترقي! اين قانون از طرف خدا! به يک پنجم تغيير يافت!.
بعضي از قوانين هم در آن زمان مترقي تر بوده اند مثلا اگر بين دوقبيله جنگي در مي گرفت و عده اي اسير مي شدند اعراب قبل از اسلام، اين اسرا را با نشانه اي (کچل کردن قسمتي از سر آنها) آزاد مي کردند و آنها را نمي کشتند چون کشتن را بسيار بد مي دانستند و آزاد کردن اسير را نشانه جوانمردي خود مي دانستند در حالي که اسلام به بهانه هاي (کفر، منافق،...) تا مي توانست براي ما تمدن به ارمغان مي آورد.
براي اينکه حقانيت اسلام زير سوال برود همين يک مسئله کافي است که ديني که خود را مترقي ترين و پيشرفته ترين مکتب معرفي مي کند چطور به خودش اجازه مي دهد بقيه مکاتب چه الهي و چه غير الهي را رد کند و انسانهايي که به چنين مکاتبي روي آورده بودند را نجس(مدفوع) بداند.
اين با کدام اصل تمدن سازگار است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما کمک به ایجاد دموکراسی میکنه
همه با هم یک کشور با نظرات متفاوت و آزاد میسازیم