۱۳۹۰ تیر ۲۷, دوشنبه

معيار براي شناخت شيطان

طرفداران مذاهب براي ترساندن کساني که به حرف آنها گوش نمي دهند جملاتي مانند "از گفته خود پشیمان شده و به اسفل الدرک نایل خواهيد شد" را بيان مي کنند تا ترس و وحشت را در دل کسي که به حرف آنها گوش نمي دهد بيافکنند

اين تصوير زشت از خدا را اديان صورت داده اند که اگر حرفشان را نپذيريد خدا در آتش مي اندازد و اسفل الدرک نائل مي کند و مي سوزاند و ... کلا از خدا يک هيولا ساختند که خيلي اعصابش از بندگاني که به حرف آخوندهاي اين اديان گوش ندادند خرد است و مي خواهد انتقام آخوندها را از آنها بگيرد.

آفرينش جهان براي ما مجهول است و هيچ کس پاسخ روشني به آن نداده است ولي اديان از اين موضوع سوء استفاده کردند و مي کنند.

انسان براي زندگي اجتماعي نيازمند قانون و اخلاق است چه خدا وجود داشته باشد و چه وجود نداشته باشد. نبود خدا مجوز بي بند و باري نيست چرا که جامعه نيازمند قانون است. اما نه قوانين ساديستي!!!

عملکرد اديان مانند عمل آدمهاي گردن کلفت و قلدري است که خود را به جامعه تحميل مي کنند و مي گويند چون خدا اين جهان را خلق کرده و من هم نماينده انحصاري خدا هستم بايد به دستورات ساديستي که مي گويم عمل کني اگر عمل نکني خدا خيلي خيلي خيلي ناراحت مي شه و براي تو عذاب هاي دردناکي در نظر مي گيره اگه مي خواي ناراحتي اش برطرف بشه به من (آخوند) پول بده (کفاره گناهان) اگه پول نداري بايد تو را تنبيه کنيم (شلاق و سنگسار و...)  که خدا از گناهان تو بگذره و اگرنه نسبت به تو کينه بدل مي گيره و تا تو را عذاب نده آروم نمي گيره پس به نفعت هست که به ما کفاره (پول زور) بدي يا ما تو را با شلاق تنبيه بدني ميکنيم تا بفهمي دنيا دست کيه!!!

در واقع خدايي که اديان معرفي مي کنند خيلي از دست بندگاني که به حرف اين آخوندها و کاسبي و دکان و دفتر و دستک اونها توجه نمي کنن عصبيه. و مي خواد هر طوري که هست اونها رو شکنجه و عذاب کنه تا به حرف آخوندها گوش بدهند و بقول آنها خدا را عبادت کنند.

سعدي مي فرمايد:

عبادت بجز خدمت خلق نيست

به تسبيح و سجاده و دلق نيست

 

آنکسي که به سجده و عبادت انسان احتياج دارد و آنکسي که در مقابل انسان سجده نکرد و به خدا کافر شد شيطان بوده و هست و خدا نيازي به عبادت ندارد و خدا بي نياز است.

اگر خدا  قرار بود کافر ها را بکشد، شيطان را مي کشت مگر نمي توانست؟ مگر شيطان به خدا کافر نشد؟ خدا به شيطان آزادي داد که مردم را گمراه کند. خدا به شيطان آزادي بيان داد. و شيطان لباس دين پوشيد و خود را خدا ناميد و تمام اديان چه يهودي چه مسيحي چه اسلام که دستور قتل کفار را مي دادند از شيطان الهام گرفته اند نه خدا.

چون خدا اگر قرار بود کفار را بکشد شيطان را مي کشت. نه تنها نکشت بلکه به او آزادي مطلق داد که بندگانش را گمراه کند.

شيطان در طول تاريخ روشهاي مختلفي را براي نابودي انسان و کشتن انسانها و ترويج نفرت در ميان آنها بکار برده يکي از آنها پوشيدن لباس دين و مقدس و روحاني بوده. او آزادي را که خدا داده را به دروغ از انسانها گرفت و دينهاي مختلفي آورده تا انسانها را به جان هم بياندازد و هر کدام از اين دينها را حق و آنيکي را شيطاني معرفي کرده و ماهيت خود را در پشت پرده دين پنهان کرده تا انسانها را به جان هم بياندازد. وحي اي که پيامبران مي شنيدند تماما کلام شيطان بوده.

حقيت اين است: مکرو و مکرالشيطان و الشيطان خيرالماکرين

خدا بواسطه قدرت و عظمت نيازي به مکر ندارد ولي شيطان چرا. در واقع شيطان خيرالماکرين است نه خدا و در اين آيه شيطان خودش را لو داد. 

و شيطان استادانه سخنان درست را بيان مي کرده بايد بدانيم که هيچ کس بيش از شيطان خدا را نمي شناسد و نزديکتر از همه و بيشتر از همه نزد خدا بوده بنابراين او از طرف خدا صحبت مي کرده و پيامبر که گول بخورد يک قوم و يک نسل و يک سلسله گول خواهند خورد و مي شود جنگ و خونريزي و ظلم و جنايت و مرگ و کينه و نفرت و هر آنچه که شيطان مي خواهد اين اديان به ظاهر الهي ولي در باطن شيطاني با هم دارند.

اين شيطان است که نابودي را مي خواهد (مجسمه را نابود مي کند، انسانها را مي کشد، دست قطع مي کند، پا قطع مي کند) نابود کردن کار شيطان هست و خدا فقط مي سازد .



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما کمک به ایجاد دموکراسی میکنه
همه با هم یک کشور با نظرات متفاوت و آزاد میسازیم