۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

محمد باقر تو از کجا میدونستی قمری ماده زنا کار نیست؟

محمد بن مسلم گويد: روزى خدمت امام باقر عليه السلام بودم كه يك جفت قمرى آمدند

و روى ديوار نشسته طبق مرسوم خود بانگ مى كردند، و امام باقرعليه السلام ساعتى

به آنها پاسخ مى گفت، سپس آماده پريدن گشتند و چون روى ديوار ديگرى پريدند،

قمرى نر يكساعت بر قمرى ماده بانگ مى كرد، سپس پريدند.

من عرض كردم: قربانت گردم، داستان اين پرندگان چه بود؟

امام فرمود: اى پسر مسلم، هر پرنده و چاپار و جاندارى را كه خدا آفريده است

نسبت به ما شنواتر است و فرمانبردارتر از انسانست، اين قمرى به ماده خود بدگمان

شده و ماده او سوگند ياد كرده بود كه کاری نكرده است و گفته بود به داورى محمد

بن على راضى هستى؟ پس هر دو به داورى من راضى گشته و من بقمرى نر گفتم: كه نسبت

بماده خود ستم كرده اى او قبول كرد.

اصول كافى جلد 2 صفحه 375 روايت 4

۲ نظر:

نظر شما کمک به ایجاد دموکراسی میکنه
همه با هم یک کشور با نظرات متفاوت و آزاد میسازیم