۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

پادشاهی به کشتن بی گناهی فرمان داد.

پادشاهی به کشتن بی گناهی فرمان داد.
گفت : ای ملک بموجب خشمی که تو را بر من است آزار خود مجوی که این عقوبت
بر من به یک نفس بسر آید و بزه آن بر تو جاوید بماند.
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت
پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد
در گردن او بماند و بر ما بگذشت

امید اینکه ضحاک زمان پند بگیرد
هرچند نرود میخ اهنی بر سنگ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما کمک به ایجاد دموکراسی میکنه
همه با هم یک کشور با نظرات متفاوت و آزاد میسازیم