۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

بیا این میر حسین و شیخ شجاع رو بگیر و تکلیف ما رو روشن کن

اغای جمهوری اسلامی
بیا این میر حسین و شیخ شجاع رو بگیر و تکلیف ما رو روشن کن یا ما تو رو
از پا در میاریم یا تو حکمرانی میکنی . میدونی چند وقتی دوست دارم وقتی
مردم میان تو خیابون بریم سمت صدا و سیما و این جمله رو از تمام کانال
های تصویری و صوتی ایران با صدای آزادی خوان ایرانی به صورت زنده بگیم:
این صدای آزادی خواهان ایران است
ملت ایران آزاد شد . مردم استبداد زده ایران از خانه های خود بیرون
بیایید و تا صبح آزادی درکنار ما باشد .

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

بایکوت اخراجی های 3

امروز یک ایمیل تبلیغاتی به دستم رسید که فیلم اخراجی های 3 رو معرفی میکرد برای دیدن
به نظر من حتی نباید این فیلم رو دید چون هدف این گروه کار چاق کن دیده شدن است نه کسب ثروت
این دارودسته نیازی به پول ندارند و فقط خواهان تحقیر ما هستند

شوخی کاری

در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شركتی، مدیر منابع انسانی شركت از مهندس جوان صفر كیلومتر ام آی تی پرسید:
 
برای شروع كار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟
مهندس گفت: حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینكه چه مزایایی داده شود.
مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز
تعطیلی با حقوق، بیمه كامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیك و مدل بالا چیست؟
مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: شوخی می‌كنید؟
مدیر منابع انسانی گفت: بله، اما یادت باشه اول تو شروع كردی!

عشق شیرازی


 دلُم میخاد برم بالوی یه‌ی کوه بلندی از ته دلُم با تمام وجودُم با صِدوی بلند جار بزنم دوسِت دارم،
 
 

حوصلم نمیشه.

۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

ازدواج موقت


ازدواج موقت


 تو خود حديثِ مفصل بخــوان از اين مُجمَــــل

 

پيامبر اكرم (ص) فرمودند: هركس، يك‌بار در زندگيِ خود مَتَعِه ( ازدواج موقت )، كند، درجه‌اش به مانندِ درجه‌ي حسن مجتبا (1) خواهد بود و هركس دوبار متعه كند، درجه‌اش به مانندِ حسين، سيدالشهدا خواهد بود، و هركس سه بار اين كار را انجام دهد، به درجه‌ي عليِ مرتضا نايل مي‌آيد، و هركس چهاربار متعه بگيرد، درجه‌اش همانند من خواهد بود.

لئالي الاخبار، ج 3 ص 243

 

صالح بن عقبه از پدرش نقل مي‌كند: ـ به امام صادق گفتم: « آيا متعه ثواب هم دارد »؟ ـ فرمودند: « ‌اگر شخصِ متعه‌كننده با اين كار، ‌رضايتِ خداوند و مخالفت با منكرانِ اين كار را خواسته باشد، خـداوند بـراي هر كلمه‌اي كه با متعه ( زنِ صيغه‌اي ) صحبت مي‌كنـد،‌ يك حسنه براي‌اش مي‌نويسـد و يا هربار كـه دستِ خـود را به سـوي‌اش دراز مي‌كند، يك حسنه برايش ثبت مي‌شود و هنگامي‌كه نزديك‌اش مي‌شود، خداوند، يك گناه از او پاك مي‌گرداند و در هنگامِ غسل، خداوند، به اندازه‌ي آبي كه از موهاي‌اش مي‌گذرد، گناه او را پاك مي كند». ـ پرسيد: « به اندازه‌ي موهاي‌اش »؟ ـ فرمودند: « آري، به اندازه‌ي موهاي‌اش ». وسائل ج 14/ لئالي ج3/من لا يحضر ج 3

 

از امام صادق سـوال شد: ـ « آيا رسول خدا متعه کرد »؟ ـ فرمودند: « آری ». پيامبر اعظم فرمودند: « هر که يک‌بار متعه کند، ايمن شود از خشمِ خدای تعالی و هرکه دوبار متعه کند، با نيکوکاران محشور شود و هرکه سه‌بار متعه کند، در درجه‌ي روضه‌ي جنان ( بهشت ) با من خواهد بود ».

پس امام صادق فرمودند: « هركسي كه ازدواج موقت كند و بعد غسل كند، از هر قطره‌اي كه از آبِ غسلِ او مي‌چكد، خداوند، هفتاد مَلِك ( فرشته ) را خلق مي‌نمايد كه تا روز قيامت، براي او طلب آمرزش و بخشش نمايند و تا روز قيامت، بركسي كه از اين عمل دوري كند، لعنت مي‌فرستد ». وسائل الشيعه ج 14 ص 444

( يعني با هربار غسل‌كردن، اگر فرض كنيم كه تنها يك ليتر آب به‌صورتِ قطره از بدنِ اين مومن بچكد، باتوجه به اين كه يك ليتر آب، معادلِ 1000 سي‌سي آب است و هر يك سي‌سي، حدود 20 قطره خواهد شد، پس در يك محاسبه‌ي ساده،  1400000 ملك آفريده مي‌شوند كه تا قيامت، دعاگويِ اين مومن محترم باشند. حال اگر اين مومن، هفته‌اي يك‌بار هم بخواهد دوش بگيرد، چنان‌چه به همين يك ازدواجِ موقت بسنده كرده باشد، و فرض كنيم، پنج سال هم در خدمتِ آن بانويِ گـرامي باشـد، در محـاسبه‌اي ساده، تعدادِ فرشته‌گانِ آفريده‌شده و تسبيح‌گو، به اِزايِ اين عملِ خداپسندانه !!!، تنها در همين پنج سالِ فرض‌شده، عددي معادلِ  364000000فرشته را در برمي‌گيرد. بعيـد است كه بـا اين تعـداد فـرشته‌ي تسبيـح‌گو، آن هم از امـروز تا روزِ قيـامت، كه تنهـا به مـددِ عملـي اين‌چنيـن خيرخواهانه !!!!، يعنـي « ازدواج موقت »، البته فقط در ازايِ درآغوش‌گرفتنِ يك بانويِ مُكَرمِه !!!، به نيايش و سپاس از مومنين مشغول خواهند شد، ديگر گناهي براي مومنينِ عزيز باقي بماند. رياضـي‌دانانِ عزيز، به‌جايِ بي‌كار نشستن، مي‌توانند به محاسباتِ رياضيِ خود ادامه دهند، اگر اين مومنِ محترم، بخواهد در طولِ عمرِ شريف و پربارِ خود، از وصالِ بي‌مثالِ چندين بانويِ اين‌چنين قيمتي و پربها، بارها و به‌دفعات بهره‌مند گردد، بشمارند تعدادِ فرشته‌ي تسبيح‌گو را ).

 

خودتان پيدا كنيد پرتقال فروش را ...

 

امام صادق فرمود: هنگامي‌كه پيامبر به معراج رفت، فرمود: « جبرئيل نزد من آمده و گفت: اي محمد(ص)، خداوندِ تبارك و تعالي مي‌فرمايد: من گناهانِ زناني كه از امت تو، متعه شوند ( صيغه گردند ) را بخشيدم ».

رسائل ج 14/ لئالي ج 3 / من لا يحضر ج 3

 

 

تا كور شـود هر آن كه نتواند ديد

در خلاصه‌الاخبار، از پيامبر اكرم نقل شده كه: يك روز به ياران‌اش فرمود: « برادرم جبرئيل، از پروردگارم برايم هديه‌اي آورد كه خداوند به هيچ يك از پيامبرانِ پيش از من هديه نكرده بود و آن، متعه است ». لئالي ج 3 ص 243

 

پيامبر اكرم مي‌فرمايند: « دو نفري كه ازدواج موقت مي‌نمايند، هنگامي‌كه با هم صحبت مي‌كنند، كلامِ آن ها تسبيح خداوند است و هنگامي كه دستِ همديگر را گرفتند، گناهان‌شان از ميان انگشتان‌شان فرو مي‌ريزد. هنگامي‌كه يكي از آنان ديگري را مي‌بوسد، خداوند براي هر بوسه، ثوابِ يك حج و عمره را مي‌دهد و هنگامي‌كه ازهم جدا مي‌شوند، خداوند براي هر دوي آنان، به هر لذت و شهوتي كه برده‌اند، حسنه‌اي به بزرگيِ كوه‌هاي بسيار بلند، در نامه‌ي عمل‌شان  مي‌نويسد. و هنگامي‌كه بلندشده و غسل كردند، خداوند گناهانِ آنان را مي‌بخشد و آبي، بر مويي از موهاي‌شان عبور نمي‌كند، مگر اين‌كه خداوند براي هريك از آن‌ها، ده ثواب نوشته و ده گناه محو كرده و ده درجه بالا مي‌برد ».

پس، پيامبر فرمودند: « و براي هركسي كه پيوندِ بين آن‌ها را ايجاد كرده باشد، همين ثواب‌ها خواهد بود ».

و در ادامه فرمودند: « يك درهم خرج براي متعه ( صيغه )، از هزار درهمي كه در راهِ خدا خرج شود، برتراست. به خدا سوگند كه متعه برتر است و آن چيزي است كه قرآن درباره‌ي آن سخن گفته و سنت بر آن جاري شده است ». لئالي الاخبار ج 1 ص 244

 

 

پس چرا مومنينِ محترم اين‌همه خرج رفتن به مكه مي‌كنند و اصرار به انجامِ حج دارند، وقتي مي‌شود با انجامِ بوسه‌اي شيرين، به اين ثواب دست يافت ؟!!!

 

در روايت است كه: « مومن، كامل نمي‌شود تا اين كه متعه انجام دهد ». من لا يحضر ج 3 / وسائل ج 14

هشام بن سالم، از امام جعفر صادق نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمودند: « مستحب است كه مرد متعه كند و براي مردان شما، دوست ندارم كه از دنيا بروند، بدون اين‌كه حتي يك بار متعه كرده باشند ». وسائل ج 14 باب 2 حديث 7

 

بكر بن حمد مي‌گويد: از امام صادق در مورد متعه سـوال كردم، فرمود: « من دوست ندارم مرد مسلماني را، كه از دنيا خارج شود و يكي از سنت‌هاي پيامبر را انجام ندهد ».من لا يحضر ج3

 

ابو بصير مي‌گويد: بر امام جعفر صادق وارد شدم. او به من فرمود: ـ « ‌اي ابومحمد، آيا از هنگامي‌كه از نزد خانواده‌ات خارج شده‌اي، متعه كرده‌اي »؟ ـ گفتم: « نه ». ـ فرمودند: « چرا »؟ ـ گفتم: « به اندازه‌ي كافي توانايي مالي ندارم ». ـ حضرت دستور دادند يك دينار به من بدهند و فرمودند: « تو را قسم مي‌دهم كه به خانه نروي، مگر آن‌كه اين كار را انجام دهي ». وسائل ج 14 باب 2 حديث 14

 اسماعيل بن فضل هاشمي نقل مي‌كند كه امام صادق به من فرمودند: ـ « آيا از هنگامي‌كه از نزد خانواده ات خارج شده‌اي متعه كرده اي »؟ ـ گفتم: « چون مشاغل زيادي دارم، خداوند مرا از آن بي‌نياز كرده است ». ـ حضرت فرمودند: « حتي اگر بي نياز باشي، من دوست دارم كه سنت پيامبر را احيا نمايي ». وسائل ج 14 باب 2 حديث 13

 

 

پانوشت:

1 ـ در بيانِ درجه‌ي امام مجتبا، به بخشي از نوشته‌ي زير توجه كنيد. باور كنيد كه اين نگارش، از مغرضان و بي‌دين‌ها نيست:

فرزندِ ارشدِ « علي »، « حسن مجتبا »، در به‌دست‌آوردن و البته طلاق‌دادنِ زنان، بسيار مشهور بوده است. مورخين نوشته‌اند كه او 70 و به روايتي 90 زن را پس از تملك، طلاق داده است !!!!! و بدين‌سان، او را « قهرمانِ طلاق » ناميده‌اند. نوشته‌اند كه در زمانِ « علي »، عده‌اي از سران و بزرگانِ قبايلِ عرب، نزدِ وي به شكايت مي‌روند كه: « حسن، فررندِ تو، دخترانِ ما را مي‌گيرد و پس از چندي طلاق مي‌دهد ». پاسخِ علي، بسيـار شنيـدني است. او مي‌گـويد: « چـاره‌ي كار در دستِ خـودتان است، شمـا چـرا به او دختـر مي‌دهيد » !!!! ( رهنما، زين‌العابدين. زندگاني امام حسين. نشر زوار. چاپ هفدهم. 1376. جلد دوم. ص‌ 210 ). جالب است كه كتابِ « آقاي زين‌العابدينِ رهنما »، كه اين موارد در آن به رشتـه‌ي نگارش درآمده و درآن، به اين مطالب، اشاره رفته است، در حكومتِ جمهوري اسلامي نيز، بارها تجديدِ چاپ شده و بزرگانِ ادبِ ايران، چون « محمدعلي جمـال‌زاده »، « دكتر مهـدي پرهـام »، « دكتر اسدالله مبشري »  و حتي روحانيِ معروفي به‌نامِ « آيت‌الله حاج شيخ خليل كمره‌اي »، در پيش‌گفتار و ديباچه‌ي آن، بر سلامت و صحتِ نوشتارِ آن، مهر تاييد گذاشته‌اند.

 



۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

پیروزی خورشید بر اهرمن شاد و فرخنده باد

به امید پیروزی خورشید بر تاریکی و بیدادگری در این سرزمین و بازگشت دوباره سحر و صبح روشنایی بر این مرز و بوم

شب یلدا بر همه ایرانیان و پارسیان شاد و فرخنده باد

سیر تنازلی بسیجیان

براساس آخرین تحقیقات انجام شده، بر دانشمندان علم زیست شناسی معلوم گشته که بر خلاف نظریه ی تکاملی داروین، همه ی موجودات لزومن تکامل پیدا نمیکنند بلکه برخی برخلاف روال طبیعی دچار سیر تنازلی می گردند. مانند نمونه ی زیر همراه با توضیحات.

 

 

سیر تنازلی بسیجیان از "جان بر کف" تا "خاک بر سر"




__________________________________________________________

 

۱) بسیجی جان بر کف:



از بسیجیان نخستین اند. انسانهایی شجاع و جنگجو که به دلیل عدم تطابق با محیط، نسلشان تقریبن منقرض شده و بقایای بسیار اندک آنان در حال نابودی اند. از این نوع بسیجی تنها در زمان جنگ و در موارد مختلفی مانند دیوار انسانی، نارنجک نیمه هوشمند، مین یاب طبیعی، سیبل تیراندازی و زیرانداز برای عبور از سیم خاردار استفاده می شد. 

__________________________________________________________


۲) بسیجی کف بر لب: 



با جهش ژنتیک در نسل نخستین پدید آمدند با تقویت عضلات حنجره و تشدید خاصیت کشسانی در عضلات لب و دهان دارای صدایی بسیار گوشخراش و ناهنجار شدند که به همین دلیل از آنان در مراسم ملکوتی فحاشی به دشمنان استفاده می شود. این گروه معمولن پس از آغاز به فریاد کشیدن تا موقع کف کردن دور دهان به عربده های خود ادامه میدهند.

__________________________________________________________

 

۳) بسیجی لب بر دست: 


علیرغم اینکه این  گروه اصرار زیادی دارند که از بازماندگان گروه نخستین هستند ولی تحقیقات نشان داده که هیچ ارتباطی میان این دو وجود نداشته و این دسته مستقیمن از گروه دوم منشعب شده اند با این تفاوت که دارای مغزی پیچیده ترند و عضلات لب و زبان و استخوانهای دست آنان برای دستبوسی تکامل بیشتری یافته است. این گروه با استفاده از روشهای پیچیده ترِتطبیق با محیط، راههای رفتن به رده های بالاتر را به خوبی درمی یابند ولی در عین حال درجه ی انسانیت در این دسته کاهش چشمگیرتری می گیرد. 

__________________________________________________________



۴) بسیجی دست بر چشم:




از گروه سوم منشعب شده  و به نوعی پسر عموی یکدیگر محسوب میشوند. در این دسته میل به ریاکاری، جنایت و اطاعت از مافوق پیشرفته تر شده و از آنان بیشتربه عنوان مجلس گرمکن در مراسم  نوحه و زاری و یا سلام نظامی با لباس محلی استفاده میگردد. در شرایطی که غالب بر محیط باشند بسیار خشن و بیرحمند ولی در هنگام ضعف تبدیل به موجوداتی بشدت ضعیف و ترسو می شوند. 

__________________________________________________________

 

۵) بسیجی چشم بر خاک:

 

 

این گروه تقریبن تمامی شرافت انسانی خویش را از دست داده و به دلیل ترس بسیار شدیدی که در آنان وجود دارد  نیاز به پرستش موجودات قوی تر را به عنوان تنها تاکتیک و برگ برنده در تطبیق با محیط اطراف دریافته اند. این دسته بیشتر در بخش نمایشی فعالیت میکنند و بدلیل ترس ذاتی از جنگ و گریز بشدت پرهیز کرده و ترجیح میدهند که نقش ریزه خوار را بازی کنند.

 

__________________________________________________________

 

۶) بسیجی خاک بر سر:


پست ترین شاخه از بسیجیانند که در پایینترین رده ی جدول تنازلی قرار دارند و بطور کامل ازمقام انسانیت به مقام حیوانیت نزول کرده اند. این گروه مستقیمن از دسته ی پنجم منشعب می شوند با این تفاوت که بر خلاف آنان، میل شدیدی برای آسیب رساندن به دیگران داشته و برای ارضای تمایلات غریزیِ پدید آمده در ایشان نظیر تجاوز شکنجه و قتل دیگران، خود را به انواع سلاح و امکانات مجهز می کنند و از آنان تنها برای ایجاد رعب و وحشت استفاده می شود. این دسته همواره به ظاهر تابع موجودات قوی تر از خود هستند ولی در حقیقت حتی از آنان نیز حرف شنوی نداشته و تابع هیچگونه قاعده و قانونی نیستند. 

 

کسی جواب این سوال را میداند؟



سلام
امروز داستانی رو شنیدم که خیلی برایم عجیب بود.در یکی از مدارس مذهبی تهران معلم داشته در نمازخانه صحبت میکرده و یکی از بچه های کلاس اول دبستان از معلمش پرسیده مگر وقتی شیطان به آدم سجده نکرد، خدا او را از بهشت بیرون نکرد؟ معلم گفته بله همینطوره. شاگرد گفته پس چطور توانسته دوباره وارد بهشت بشود و آدم و حوا را گول بزند تا سیب را بخورند؟ معلم فقط سکوت کرده و هیچ چیزی برای گفتن نداشته. راستش را بخواهید تا حالا این سوال برای من هم پیش نیامده بود. خیلی سوال اساسی ومهمی هست. عجب بچه هایی در این دوره داریم. چه سوال جالبی؟ کسی جوابی دارد؟
بر همه ی موحدان مبرهن است که شیطان رجیم است و رانده شده از بهشت.پس هنگام گول زدن در بهشت چه غلطی میکرده؟



گر خرد داشتیم




 

به یزدان! که ما گر خرد داشتیم
 کجا این سرانجام بد داشتیم؟


 

 

 

 

 

 

 

 

 




۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

نه الان که رییس جمهور شده

یه روز یه باباهه داشت بچه شو نصیحت میکرد میگفت
دروغ نگو، 
دست تو دماغت نکن، 
جوراباتو بشور، 
با ادب باش

اينقدر شکلک در نیار
یکی داشت رد میشد شنید گفت: اینارو وقتی بچه بود باید بهش میگفتی نه الان که رییس جمهور شده

موز و پیاز یه قیمته رهبر ما بی غیرته

یادش بخیر بچه که بودیم این رو میشنیدیم
الان باید چی بگیم؟
همه چی گرون شده و ما دیگه پول نداریم

خبر:حرکت کسترده نیروهای ضد شورش در سطح شهر

حرکت کسترده نیروهای ضد شورش در سطح شهر 
خودم با چشمام دیدم
ساعت 14.00 روز 28 اذر

۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

"ما هر چه داریم از حسین داریم"

حالا چی داریم؟
جز فقر و جهل مگه چیز دیگه ای هم داریم؟
خشونت و ادم کشی و بی توجهی به اطرافمون حاصل حسینه


۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

منوچهر متکی هستم خونمون I LOVE YOU PMC

همین

فقط چهارصد میلیون تومان وثیقه برای دشمن امریکا!

این بابا (ژولیان اسانژ) شانس اورد تو ایران دست گیر نشد و گرنه باید هفت
و هشت میلیارد دلار میداد
تورم تو ایران بی داد میکنه تو ایران برای یه وبلاگ نویس یک میلیارد و
نیم اب میخوره تا چند روزی بیاد مرخصی
بازم بگین ما فقیریم!
واقعا به این دولت ایران باید افرین گفت با این مردم پولدار و مایه دار!
خدایا شکرت تو انگلیس زندگی نمیکنیم خدایا شکر.
380000x1050=399000000

سه راه - کنفوسيوس

انسان سه راه دارد:

 راه اول از انديشه مي‌گذرد،

 اين والاترين راه است.

 راه  دوم از تقليد مي‌گذرد،

 اين آسان‌ترين راه است.

 و راه سوم از تجربه

 مي‌گذرد

 اين تلخ‌ترين راه است.

 کنفوسيوس

۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

بخشی از علم الله درسوره یاسین ایه 38

وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾ 

و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است تقدير آن عزيز دانا اين است (۳۸)

و خورشيد (نيز براى آنها آيتى است) كه پيوسته بسوى قرارگاهش در حركت است؛ اين تقدير خداوند قادر و داناست. (38)

ترجمه خودم

و خورشید در مداری حرکت میکند و خدا حکیم و داناست

  • ترجمه فولادوند
    و خورشيد به [سوى‏] قرارگاه ويژه خود روان است. تقديرِ آن عزيز دانا اين است.

  • ترجمه مجتبوی
    و خورشيد به سوى قرارگاه خود مى‏رود. اين اندازه نهادن- طرح و تدبير- آن تواناى بى‏همتا و داناست.

  • ترجمه مشکینی
    و اين خورشيد براى رسيدن به قرارگاه مخصوص خود همواره جريان (شبه مستقيم) دارد. اين تقدير و اندازه‏گيرى (سير او در ميان منظومه‏هاى جهان از خداى) مقتدر غالب و داناست

  • ترجمه بهرام پور
    و خورشيد به سوى قرارگاه خويش روان است. اين تقدير آن مقتدر داناست





۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

چرا بعضی از دوستان فکر میکنند که نیروی انتظامی باید به کمک مردم بیاد؟

این نیروی افتضاحی در سی سال گذشته ثابت کرده که جز کشتار مردم بی گناه و
بی دفاع کار دیگه ای بلد نیست.
شما بروبچ تهرانی ندیدین همین نیروی انتظامی چه بلا هایی سر کرد ها و بلوچ ها آوردن
این برادران نظامی تربیت شدند تا مردم بی گناه رو بکشند . چرا باید جلو
همکاری چاقو و قمه به دستان رو بگیرند؟

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

آدمها، دو دسته اند

>با عرض معذرت از ذكر پاره اي كلمات زشت ومستهجن در اين متن ولي چون من فقط فوروارد
>مي كنم نخواستم سانسور كنم و عين متن را مي فرستم براتون !
>
>
>
>بنظر من آدمها دو دسته هستن:
> یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور یا بی پول ترن که بهشون میگم گدا
>گشنه
>
>یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خایه مال یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم
>کون گشاد
>
>یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو
>یا از من هوشیارترن که بهشون میگم فضول یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو
>یا از من شجاع ترن که بهشون میگم کس خل یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی خایه
>یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم
>چس خور
>
>یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بكیا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی
>یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت یا رو راست ترن که بهشون میگم
>احمق
>
>
>خدا رو شکر که بقیه ی ایرانیا مثل من فکر نمیکنن والا معلوم نیست مملکتمون به چه
>روزی می افتاد
>
>

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

احترام به عقاید در محرم

دوستان مومن به اسلام ایرانی (شیعه) تا چند روز دیگه حسین پارتی شروع
میشه و خیلی برام جالبه که بدونم توی او شب ها اگه کسی مریض تو خونه
داشته باشه یا بخواد یه جشن تولد بگیره این برادران که ایین انها ایین
صلح و محبت است تحمل خواهند کرد؟
ایا با این سروصدای گوش خراش کسی جرات (احترام به عقاید) اعتراض خواهد داشت؟
یا باید از شمشیر بران عدالت حضرت علی بترسه ؟
ایا دیگر اندیشان اجازه زندگی دارند یا باید با این حماقت مورث کنار بیایند؟

۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

سوره حمد به زبان ساده

بسم الله الرحمن الرحيم

به نام خداوند بخشنده مهربان(1)

اگه من هم خالق هستی بودم شاید این حق رو به خودم میدادم که اغاز کننده کتاب کامل و بدون نقص (از نظر خودم) نام و ستایش خودم باشه.

اگه من جای خدا بودم با این شروع میکردم

به نام هستی بخش

ولی با بخشندش من مشکل دارم چون اگه بخشنده گناه باشه که عملا خود خدا میگه قبل از اون گناه یا خطا بوده یه مثال میزنم تا منظورم رو بهتر بیان کنم. وقتی من میگم گل زیبا . دارم به یه گل که زیباست اشاره میکنم ولی نا خواسته به وجود گل زشت یا گل بد اشاره میکنم . اگه شما میگید این طور نیست چه دلیلی به اشاره زیبا هست ؟

حالا این جواب رو شاید کسی بگه خوب خدا منظورش از بخشنده به نعمت هاست .

سوال من اینه که اگه خدا قبل از خلقت داره این حرف رو میزنه که داره پیش پیش به خودش جایزه میده.

و اگه بعد از خلقته که چه نیازی به رخ کشیدن این بخشندگیشه؟

من به این سوال میرسم که مگه خدای نا مهربون هم هست؟

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (2)

ستایش خدایراست که پروردگار جهانیان است(2)

حالا خدای جهانیان بزار ملت خلق بشن بعد طلب ستایش کن.

البته من به مترجم های قران توصیه میکنم به جای پروردگار همون کلمه الله رو بزارن بهتره . کلمه پروردگار رو خدا هم بلد بود اگه دوست داشت برای خودش انتخاب میکرد اگه نخواسته شما زورکی قالبش نکن.

دوم اینکه خدا از زبان پارسی خوشش نمیاد چون گچ پژ داره خدا هم که از اول عربی نازل کرده ممکنه سختش باشه شما ها خجلش نکنید.

 الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ(3)

بخشاینده مهربان(3)

الله بزار یه چند خط بگذره باز تاکید کن چیکاره هستی . تازه خیلی وقت هست که این کتاب رو نوشته بودی و نگرش داشته بودی تا محمد بعد میلیون ها سال بعد به دنیا بیاد و بعد براش نازل کنی یه بار رو خونی میکردی و یه ویرایش درست و حساب میکردی تا من و امثال من ازش نتونن سوتی در بیارن و تو این مدت وقت داشتی به زبان های مختلف هم نگارش کنی (البته الله قادر به هر کاریست).

 مَـلِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4)

صاحب روز پاداش بندگان است(4)

البته که جز الله کس دیگه ای نیست که صاحب چیزی باشه ؟

خوب چرا این قدر تاکید میکنی کس دیگه ای نیست؟

حالا چرا تو روز میخای میزبان باشی؟

ما تو زمین که صاحب هیچ چیز نیستیم این رو فهمیدیم که شب ها مهمونی دادن به رفقامون بیشتر حال میده و نور خورشید کسی رو آزار نمیده (یه تجدید نظر تو وقتش بکن)

اقا اصلا ما قبول داریم که بنده ی تو هستیم دیگه این قدر تاکید نکن که تو شاهی (اگه دست خودم بود یه خدای خاکی و خودمونی انتخاب میکردم تا حی منت نزاره من هم که حساس)

 إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5)

تو را پرستش کنیم و از تو یاری میجوییم(5)

چی شد چی شد من نفهمیدم میشه یه بار دیگه بگید؟

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5)

تو را پرستش کنیم و از تو یاری میجوییم(5)

آهان . الان تو با منی یا من با تو ام؟ مگه این کلام تو نیست چرا دارم من با تو حرف میزنم؟

چرا حرف تو دهن من میزاری؟ من خودم حرف زدن بلدم (اگه یه چند بار معاشرت میکردی میفهمیدی که باید چطور باید ارتباط برقرار کرد. نیازی نیست که به من بگی چی بگم.

شاید من نخوام تو رو بپرستم باید کی رو ببینم؟حالا یه چند قلم با هم بخندیم بعد انتظار داشته باش.

من از کسی یاری نخواستم . مگه میخوام چی کار کنم؟ مگه چه کاری بلدی؟ من که تا حالا از قدرتت چیزی ندم ؟ هر چی گفتی هیچ سندی ندادی ببینم کار تو بوده یا . . .  . حالا بی خیال یه چیز گذاشتی دهن من دیگه ادامه نده.نمی خوام چیزی بشنوم.

اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ(6)

ما را به راه راست هدایت فرما(6)

باز که تکرار کردی . چرای حی حرف میزاری دهن من؟ مگه این کتاب تو نیست؟ من نمیخوام کمکت کنم تا کتابت رو بنویسی. از خودت مایه بزار . اول برادریت رو ثابت کن بعد مدعی باش.راه راست کدومه راه کج کدومه. اصلا این حرف ها تو شروع دوستی لازمه؟ کی گفته تو راه راست رو بلدی؟

 صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ (7)

راه کسانی که به ایشان نعمت داده ای نه راه انان که بر ایشان خشم گرفتی و نه راه گمگشتگان(7)

حالا که اصرار داری حداقل پرت و پلا به جای من نگو. اگه تو نعمت دادی که دیگه به همه بده دیگه چونه نزن شما هم که قادر هستی به هر کاری. اونایی که خشم گرفتی کیا هستند؟ تو که تو دو سه خط از خودت تعریف کردی گفتی( بخشنده و مهربان به قوه دو ) . یا این رو داری دروغ میگی یا اون رو . تکلیف ما رو مشخص کن که چه باید بکنیم؟نعمت به ما میدی یا بر ما خشمگین میشی؟ حالا من کاری ندارم ولی اگه تو صاحب روز قیامتی و صاحب همه چیز چرا و کجا میشه گم شد؟ تو که همه جا مال توه ، همه چیز مال تو از همه چیز هم که سر در میاری کسی که پیش تو گم نمیشه؟

دیگه ما رو سر کار نزار داداش. ما خودمون ذغال فروشیم